معرفی کتاب صبح جادویی
صبح جادویی (هر آنچه از صبح جادویی آموختم)
داستان آشنایی من با صبح جادویی
سال ۹۶ این کتاب چاپ شد و من آن را از مترجم مهربان آن جناب آقای لطیف احمد پور در نمایشگاه کتاب هدیه گرفتم. یادم هست از ایشان خواستم توضیح کوتاهی درباره کتاب بدهد، ایشان در یک جمله عصاره کتاب را گفت: «موفقیت مثل یک پرنده است هرچه دنبالش کنید از شما میگریزد و از او دور میشوید شما باید تبدیل به شخصی شوید که پرنده موفقیت و خوشبختی روی شانه شما بنشیند.» بعداً که کتاب را خواندم دیدم کل مضمون کتاب حول محور همین ایده میچرخد. اصلاً ایده صبح جادویی نیز زمانی به ذهن «هال الرود» میرسد که داشته میدویده و پادکست «جیم ران» را گوش میداده در این حین جملهای مشابه همین جمله را از وی میشنود و نطفه صبح جادویی همانجا (داخل پارک!) بسته میشود.
مشخصات کتاب
نام: صبح جادویی (شش عادتی که با انجام آنها قبل از ۸ صبح زندگیتان متحول خواهد شد) The miracle morning
نویسنده: هال الرود
مترجم: لطیف احمد پور (مترجم اثر مرکب)
ناشر: نوآوران سینا،۲۱۶ صفحه
کیفیت ترجمه از نظر تحریریه دانشو: ۱۰ از ۱۰
امتیاز تحریریه به کتاب: ۱۰ از ۱۰
توصیه تحریریه دانشو: جزو ۱۰ کتابی است که حرف نوینی در دنیای رشد فردی میزند و شدیداً خواندنش را توصیه میکنیم.
توصیه رابرت کیوساکی: همیشه میتوان یک دلار دیگر ساخت اما روزی که از دست رفت را نه! اگر میخواهید هرروزتان را به حد اعلی برسانید کتاب صبح جادویی را بخوانید. هال در این کتاب بهترین تمرینهای مربوط به افزایش هوشیاری بشر طی قرنهای گذشته را انتخاب کرده و آنها را در رویهای صبحگاهی خلاصه کرده است. صبح جادویی برای افراد موفق و پرمشغله بسیار عالی و کاربردی است.
لینک خرید کتاب صبح جادویی
داستان زندگی هال الرود و نحوه شکلگیری صبح جادویی
وضعیت ۱ مثبت به منفی (سال ۱۹۹۹)
هال الرود دانشجوی ۱۹ ساله خوشبختی است که فروشنده برتر شرکتی نیز هست. نامزدی دارد و از خودروی فورد موستانگ و دوستان و زندگیاش لذت میبرد. در یکشب که از مهمانی با نامزدش برمیگشته با ۱۱۵ کیلومتر سرعت با یک راننده کامیونی که مست است و ۱۳۰ تا سرعت دارد شاخبهشاخ تصادف میکند بلافاصله نیز یک ساتورن سدان با ۱۱۵ تا سرعت به وی میکوبد. نتیجه: تخریب بخش زیادی از بافت حیاتی مغز، شکافتن جمجمه، بریده شدن گوش چپ، له شدن استخوانهای چشمچپ، قطع شدن عصب بازوی چپ و شکستن آن، خرد شدن آرنج، شکستن استخوان ران از وسط و شکستن لگن از سه جا نهایتاً ۶ دقیقه مرگ را تجربه میکند سپس توسط تیم امدادی هلیکوپتر نجات، احیا میشود و به بیمارستان منتقل میشود، بعد از ۶ روز کما در بیمارستان و از دست دادن حافظه کوتاهمدت در حالی مرخص میشود که پزشکان به وی گفته بودند دیگر نمیتواند راه برود.
وضعیت ۲- منفی به مثبت (سال ۲۰۰۰)
بازتوانی جسم، حافظه و عملکرد و تبدیلشدن به مقام ششم برترین فروشنده بین ۶۰ هزار نفر. سپس مدتی بعد نگارش کتاب زندگیاش با عنوان «با چالشهای زندگیتان روبرو شوید» را آغاز میکند و تبدیل به سخنران انگیزشی میشود.
وضعیت ۳-مثبت به منفی (سال ۲۰۰۷)
متلاشی شدن زندگی هال به دلیل بحران سقوط اقتصاد امریکا، افول به پایینترین وضع جسمی، مالی و روحی روانی، شروع افسردگی، ناامیدی و بارها به خودکشی فکر کردن.
وضعیت ۴-منفی به مثبت (سال ۲۰۰۸)
اجازه بدهید از زبان خودش ماجرا را بخوانیم:
سال ۲۰۰۸ ورق زندگیام شروع کرد به برگشتن. سرانجام به یکی از دوستان صمیمیام اعتراف کردم در چه بدبختیای به سر میبرم. تا آن موقع آنها را مخفی نگهداشته بودم. دوستم پرسید ورزش میکنی. جواب دادم نه. بهندرت میتوانم صبحها زود از خواب بیدار شوم. او گفت: شروع کن به پیادهروی و دویدن. دویدن کمک میکند تا احساس بهتری داشته باشی و بهتر فکر کنی. من وقتی در مشکلات و استرس غرق میشوم دویدن به من کمک میکند تا روحیهام تغییر کند و برای مسائل و مشکلاتم راهحلی پیدا کنم. از دویدن نفرت داشتم و بسیار ناامید و سرخورده بودم بااینحال به نصیحتش گوش کردم و شروع کردم به دویدن. ادراکی که در اولین دویدن داشتم به یک نقطه عطف در زندگیام تبدیل شد. گویی به من الهام شد تا با ایجاد یک روتین روزانه پیشرفت شخصی امیدوار باشم تا به شخصی تبدیل شوم که برای حل مشکلاتم به آن نیاز داشتم. باورکردنی نبود که این موضوع برایم کارساز شد. همه جنبههای زندگیام بهسرعت متحول شد و من آن صبح را صبح جادویی نام نهادم. (ماجرا ازاینقرار است که در آن پیادهروی «هال الرود» یک فایل صوتی درباره رشد شخصی از «جیم ران» گوش میداده، جیم جملهای میگوید و این جمله برای هال الرود در حکم یک مکاشفه بزرگ بوده و سرآغاز صبح جادویی میشود. آن جمله این بوده:
«سطح موفقیت شما بهندرت از سطح پیشرفت شخصیتان فراتر میرود؛ زیرا موفقیت چیزی است که شما با شخصی که به آن تبدیل میشوید جذبش میکنید، بهعبارتدیگر سطح موفقیت شما در همه جنبههای زندگی بهندرت از سطح پیشرفت شخصی شما (دانش، مهارتها، اعتقادات، عادتها و …) فراتر میرود و معمولاً در موازات آن است.»
هال میگوید: این جمله را گرچه قبلاً شنیده بودم اما هرگز متوجه منظورش نشده بودم. گاهی اوقات چیزی را بارها و بارها گوش میکنید اما درگیر آن نمیشوید و به آن توجه نمیکنید؛ اما سرانجام ناگهان یک روز نظرتان را به خودش جلب میکند؛ زیرا شما آمادگی ذهنی دارید. خب آن صبح من آمادگی ذهنی داشتم و درنتیجه آن موضوع نظرم را به خودش جلب کرد. با شنیدن این جمله ناگهان از حرکت ایستادم این فلسفه میرفت تازندگیام را بهکلی دگرگون کند. ناگهان خودم را در برابر حقیقت دیدم. در مقیاس ۱ تا ۱۰ میخواستم به سطح ۱۰ موفقیت برسم اما سطح پیشرفت شخصیام در حدود ۲ بود. شاید در یک روز خوب حدود ۳ یا ۴ میشد. پی بردم که این مشکل همه ماست. ما در همه جنبههای زندگی، ازجمله سلامتی، خوشبختی، شرایط مالی، روابط اجتماعی، شرایط شغلی و شرایط روحی به دنبال سطح ۱۰ موفقیت هستیم اما اگر سطح پیشرفت شخصی ما (دانش، تجربه، طرز فکر، باورها و …) در هر یک از جنبههای زندگی در سطح ۱۰ نباشد زندگیمان همواره دچار کشمکش خواهد بود. دنیای بیرون ما همیشه بازتابی از دنیای درون ماست.
اولین چالش: یافتن زمان
اوکی! رشد فردی مهم است اما کی به آن زمانی اختصاص بدهم، من سرم بسیار شلوغ است. به قول «متیو کلی» آدمها میدانند باید چکار کنند تا خوشبخت شوند اما آن اعمال را انجام نمیدهند زیرا گرفتار هستند گرفتار چی؟ گرفتار تلاش برای خوشبخت شدن! ابتدا گزینه آخر شب را انتخاب کردم. اوه نه! این تنها زمانی بود که در طول روز میتوانستم به همسر و خانوادهام اختصاص دهم. وسط روز چه طور؟ معمولاً آنقدر کار در طول روز خواسته یا ناخواسته به وجود میآید که این گزینه هم منتفی است. نه! صبحها نه! من از سحرخیزی وحشت داشتم؛ اما هر چه فکر کردم دیدم بهتر از این زمان وجود ندارد. اولاً وقتی ابتداییترین قسمت روز را با برنامه رشد فردی شروع میکنی در تمامروز حس خوبی داری و خلاصه آن روزت ساخته میشود و دوم اینکه دیگر بهانههایی چون خستهام و وقت ندارم از بین میرود؛ بنابراین تصمیم گرفتم بر این اعتقاد محدودکننده ساختگی و مادامالعمر که آدم سحرخیزی نیستم غلبه کنم.
دومین چالش: انجام کاری که بسیار مثمر ثمر باشد.
خب! در اولین ساعت صبح چهکاری انجام دهم تا بهبودی سریع در تمام جنبههای زندگیام داشته باشد. یکتکه کاغذ برداشتم و متحول کننده ترین تمرینات پیشرفت شخصی را که طی سالها یاد گرفته بودم ولی انجام نداده بودم نوشتم. من شش فعالیتی که گمان میکردم سریعترین و بیشترین اثرات را بر زندگیام دارند انتخاب کردم و به هر یک ۱۰ دقیقه اختصاص دادم.
۱-سکوت ۲-تلقین به خود با جملات مثبت تأکیدی ۳-ثبت وقایع روزانه (نوشتن) ۴-تجسم ۵-مطالعه ۶-ورزش
برنامهریزی کردم تا فردا صبح تمام اینها را انجام دهم. حتی فکر کردن به این لیست مرا هیجانزده میکرد. این هیجان باعث شد بهسختی خوابم ببرد. وقتی ساعت ۵ صبح فردا زنگ ساعت به صدا درآمد چشمانم باز شد و بهراحتی از خواب پریدم. صورتم را شستم، دندانهایم را مسواک زدم و با یک لیوان آب روی مبل اتاق نشیمن نشستم. هوا هنوز هم تاریک بود و بهنوعی به من احساس قدرت و توانمندی میداد. فهرست متحول کننده ترین تمرینات پیشرفت شخصی را که طی سالهای گذشته یاد گرفته بودم اما انجام نداده بودم را بیرون آوردم… ادامه این داستان جذاب را در کتاب بخوانید!
آنچه من از صبح جادویی آموختم.
۱-شرم باد معمولی بودن!
همه ما هنگامیکه صبحها از خواب بیدار میشویم با چالش یکسانی روبرو هستیم. اینکه بر معمولی بودن غلبه کنیم و با تمام قوا زندگی کنیم. (معمولی بودن یعنی رضایت دادن به کمتر ازآنچه واقعاً خواهانش هستید و تواناییاش را دارید و همچنین تقلا کردن در تمام دوران زندگی) این بزرگترین چالش در تاریخ بشریت است. اینکه بهانهها را پشت سر بگذاریم. کار درست را انجام دهیم، بهترین خودمان باشیم و زندگی رؤیاییمان را خلق کنیم. همان نوع زندگی که افراد بسیار کمی تا به امروز به آن دستیافتهاند. بسیاری از مردم حتی به این نوع زندگی نزدیک هم نشدهاند. تقریباً ۹۵% از افراد جامعه به خیلی کمتر ازآنچه در زندگی میخواهند رضایت میدهند. با حسرت به زندگیشان ادامه میدهند و هرگز پی نمیبرند که میتوانستند تمام آنچه را که میخواستند، داشته باشند و تمامکارهایی که دوست داشتند انجام دهند. احتمال معمولی بودن برای هرکسی وجود دارد چراکه معمولی بودن به این معناست که آگاهانه یا بهطور ناخودآگاه تصمیم بگیرید که مثل همیشه باشید. روزهای معمولی به هفتههای معمولی تبدیل میشوند. هفتههای معمولی به ماههای معمولی و بدون تردید ماههای معمولی نیز به سالهای معمولی منتج میشوند و اگر همین حالا شخصیتمان را تغییر ندهیم تقدیر خودساخته ما به یک زندگی معمولی و بدون بهرهگیری از همه تواناییهایمان تبدیل میشود که در آن به کمتر ازآنچه واقعاً میخواهیم و لیاقتش را داریم تن دادهایم. حقیقت این است که اگر ما همین حالا تغییر نکنیم زندگی ما تغییری نخواهد کرد اگر بهتر نشویم زندگی ما بهتر نخواهد شد و اگر بهطور پیوسته زمانی را صرف بهبود شخصیتمان نکنیم زندگی ما بهبود نمییابد. بااینوجود بسیاری از ما هر صبح بیدار میشویم و به همان صورت قبلی زندگی میکنیم.
۲-انجام کار درست بهجای انجام کار آسان با کمک یک همراه موفقیت
هر بار که در عوض کار درست، تصمیم میگیرید که کار آسان را انجام دهید درواقع شخصیتی را شکل میدهید که بیشتر ازآنچه تمایل به انجام کار درست داشته باشد به دنبال انجام کار آسان است. از طرف دیگر وقتیکه تصمیم میگیرید کار درست را انجام دهید و پیرو تعهدتان باشید خصوصاً زمانی که علاقهای به انجام آن کار ندارید انضباط رفتاری فوقالعادهای را ایجاد میکنید که برای دستیابی به نتایج بزرگ در زندگیتان الزامی است. برای مثال وقتی زنگ ساعت به صدا درمیآید و ما دگمه تأخیر را میزنیم. (کار آسان) بهاشتباه گمان میکنیم که این کار فقط بر روی آن لحظه تأثیرگذار است. واقعیت این است که این نوع اقدامات ضمیر ناخودآگاه ما را طوری برنامهریزی میکنند که احساس کنیم دنبال نکردن کارهایی که قصد انجامشان را داشتیم مشکلی را به وجود نمیآورد. حقیقت این است که ۹۵% از افرادی که کتاب میخوانند آموختههایشان را به کار نمیگیرند. چراکه کسی آنها را وادار نمیکند که این کار را انجام دهند؛ اما راهی برای تغییر این موضوع وجود دارد. بهشدت پیشنهاد میکنم همچنان که این کتاب را میخوانید به فکر یک همراه مسئولیتپذیری باشید. این شخص میتواند یکی از دوستان، همکاران و یا یکی از اعضای خانوادهتان باشد.
۳-واقعاً به چه مقدار خواب نیاز داریم؟
متخصصان میگویند هیچ عدد جادویی درباره میزان خواب کافی وجود ندارد. میزان خواب موردنیاز برای افراد مختلف متفاوت است و این مقدار تحت تأثیر عواملی چون سن، ژنتیک، سلامتی، مقدار ورزش و … متفاوت است. تجربیات شخصی من و بسیاری از پیروان صبح جادویی میگوید: ما بهاندازهای به خواب نیاز داریم که خودمان باورش داریم. بهعبارتدیگر من پی بردهام اینکه هر صبح هنگام بیدار شدن از خواب چه احساسی داریم به مقدار خواب شب قبل بستگی ندارد بلکه وابسته به آن حسی است که هنگام بیدار شدن به خودمان القا میکنیم. مثلاً اگر معتقد باشید برای شاداب بودن به ۸ ساعت خواب نیاز دارید اما ساعت ۱۲ شب بخوابید و مجبور باشید ساعت ۶ صبح از خواب بیدار شوید احتمالاً به خودتان میگویید وای امشب فقط ۶ ساعت میخوابم مطمئناً فردا صبح احساس خستگی خواهم کرد و وقتی ۶ صبح بیدار شوید اولین فکری که به ذهنتان خطور میکند همان فکر دیشب است وای من فقط ۶ ساعت خوابیدم احساس خستگی میکنم. اینیک پیشگویی خرابکارانه است. ارتباط بین مغز و بدن ارتباطی بسیار قدرتمند است. وقتیکه آگاهانه قبل از خواب به خودتان القا کنید بهاندازه نیازتان میخوابید و صبح روز بعد احساس بسیار خوبی دارید صبحهایتان همینگونه خواهد بود. بااینحال به حرفهای من بسنده نکنید خودتان این موضوع را امتحان کنید.
۴-دستورالعمل ۵ مرحلهای بیدار شدن
میگویند هیچکس واقعاً سحرخیزی را دوست ندارد اما تقریباً همه مردم عاشق احساس سحرخیز بودن هستند. سحرخیزی مخصوصاً وقتی هدفمند باشد در تمامروز احساس قدرتمند بودن را در شما القا میکند.
ترک رختخواب برای اغلب افراد ناخوشایند است. اگر بخواهیم به انگیزه بیدار شدن از ۱ تا ۱۰ نمره بدهیم اغلب افراد ۱ و ۲ میدهند. حال چگونه باید این عدد را به بالا برسانیم؟ پاسخ: قدمبهقدم.
۱-شبها با دعا و فکر مثبت و عبارات تأکیدی بخوابید. تجربه میگوید آدمها اولین فکری که هنگام صبح به ذهنشان خطور میکند، معمولاً آخرین فکری است که قبل از خوابیدن داشتهاند.
۲-ساعت یا موبایلتان را در اتاق دیگری قرار دهید. این کار مجبورتان میکند از رخت خواب جدا شوید و بدنتان را حرکت دهید. حرکت خالق انرژی است. این کار باعث میشود سطح انگیزهتان از ۱ به ۲ یا ۳ افزایش پیدا کند.
۳-بعد از قطع کردن زنگ هشدار، مستقیماً به دستشویی بروید، دندانهایتان را مسواک بزنید و مقداری آب روی صورتتان بپاشید. همین کار ساده سطح انگیزه بیدار شدنتان را از ۲ یا ۳ به ۳ یا ۴ افزایش میدهد.
۴-یک لیوان آبی که به دمای اتاق رسیده است را بنوشید. طبیعتاً بعد از ۶ تا ۸ ساعت بیآبی، بدن شما نیازمند آب است. معمولاً وقتی افراد در طول روز احساس خستگی میکنند به آب بیشتر نیاز دارند نه خواب بیشتر. وقتی آب مینوشید سطح انگیزه بیدار شدنتان از ۳ به ۴ یا ۵ افزایش مییابد.
۵-سه گزینه دارید دوش بگیرید کاملاً رفرش شوید و سپس صبح جادوییتان را شروع کنید و یا مستقیماً با ورزش شروع کرده و سپس درگیر صبح جادویی شوید. یا اینکه صبح جادویی را شروع کرده و در آخرین مرحله ورزش و دوش را قرار دهید. ترجیح من بیشتر سومی است.
(برایم جالب بود که دستورات صبح جادویی چقدر با اسلام مطابقت دارد. توصیه به سحرخیزی در دین/قرائت آیه آخر سوره کهف برای بیدار شدن در صبح زود/ وضو و نماز که در آن عنصر آب و تحرک و عبارات مثبت وجود دارد.)
۵-شش منجی زندگی در فرایند صبح جادویی
منجی اول: سکوت
سکوت اولین منجی زندگی محسوب میشود و ممکن است در این زندگی پرتحرک، سریع و پرسروصدا یکی از مهمترین جنبههای پیشرفت ما باشد. منظورم قدرت متحول کننده سکوت هدفمند است. این کار بهشدت سطح اضطرابتان را کم میکند و باعث میشود روزتان را با نوعی آرامش ذهنی شروع کنید. در زمان سکوت میتوانید دعا بخوانید، فکر کنید. به چیزهایی فکر کنید که سپاسگزارشان هستید و همزمان نفس عمیق بکشید و یا به مدیتیشن بپردازید. یک پیشنهاد: میگویند برخی از بزرگان یک روز در هفته را روزه سکوت میگرفتهاند. من امتحانش نکردهام اما به گمانم ایده بدی نباشد.
منجی دوم: تلقین
تکرار تلقینهاست که منجر به باورها میشود. وقتیکه یک باور به یک اعتقاد راسخ تبدیل شود اتفاقات رخ میدهند. (محمدعلی کلی) محمدعلی آنقدر عبارت «من بهترین هستم» را با خودش تکرار کرد تا سرانجام بهترین شد. تلقین بهترین ابزار برای ساخت قالبهای ذهنی (افکار، باورها و توجهات) است به شرطی که بااحساس واقعی و شادمانی گفته شود نه اینکه مثل طوطی فقط تکرار کنیم. چه بگوییم: هر چیزی که شمارا قدرتمند میکند. من کنترل کاملی روی سرنوشتم دارم. من لایق موفقیت هستم. من بهاندازه کافی خوب هستم. من باهوش و خلاق هستم. من مهربان و دوستداشتنی هستم و … اگر با یک جمله خیلی شاد و سرحال میشوید اشکالی ندارد آن را ۲۰ بار با صدای بلند بگویید و لذت ببرید. من دوست دارم هنگام تلقین تند راه بروم. اشکالی ندارد هنگام تلقین ورزش کنید، نفس عمیق بکشید، دستهایتان را مشت کنید و یا بایستید.
منجی سوم: تجسم
به دنیا چنان نگاه کن که دوستش داری، نه چنانکه هست. (رابرت کولیر)تجسم همان تصویرسازی ذهنی و بهکارگیری قوه تخیل برای سفر به آینده است. آینده نزدیک یا دور. خودتان را مجسم کنید که به خواستههایتان رسیدهاید. با جزییات خیلی زیاد. هر چه جزییات بیشتر باشد بهتر است. در حین تجسم لذت ببرید و واقعاً ببینید و لمس کنید که به آرزوهایتان رسیدهاید.
برخی افراد از تجسم کردن احساس خوبی ندارند. به آن میگوییم ترس از موفقیت. آنها مقاومت میکنند و از رسیدن به رؤیاهایشان احساس گناه میکنند. قرار نیست شما کوچک بمانید چون ۹۵% اطرافیانتان کوچک و معمولی ماندهاند. بهترین هدیه شما به اطرافیانتان موفق شدن خودتان است و اینکه به آنها نشان دهید میشود موفق شد تا این باور را در ذهن آنها بکارید. من وقتی تنها هستم هنگام تجسم با خودم حرف میزنم و دستاوردهایم و احساس آن را با کلام به زبان میآورم. ساخت تابلوی رؤیا میتواند به تجسم شما بیشتر کمک کند.
منجی چهارم: مطالعه
کسی که مطالعه نمیکند نسبت به کسی که خواندن بلد نیست هیچگونه برتری ندارد. مارک تواین
مطالعه کردن برای ذهن ما همان نقشی را دارد که ورزش برای بدن و دعا کردن برای روح. ما به همان کتابهایی تبدیل میشویم که میخوانیم.
چند نکته:
۱- بسیاری از پیروان صبح جادویی از زمان مطالعهشان برای خواندن کتابهای آسمانی مانند انجیل، تورات و قرآن استفاده میکنند.
۲-اگر روزی فقط ۱۰ صفحه کتابهای رشد فردی بخوانید میشود ۳۶۵۰ صفحه در سال معادل ۱۸ کتاب ۲۰۰ صفحهای.به نظر شما خواندن ۱۸ کتاب در ۱۲ ماه، دانش و توانمندی و اعتمادبهنفستان را بالا نمیبرد.
۳-کتابهای خوب را چندین بار بخوانید. مردم این کار را نمیکنند زیرا مطالعه دوباره یک کتاب انضباط شخصی بالایی میخواهد و معمولاً خواندن کتابی که نخواندهایم جذابتر و جالبتر از یک کتاب تکراری است. محال است یک کتاب را وقتی بار دهم میخوانید نکته جدیدی نیاموزید کتاب همان کتاب است اما شما دیگر آن فرد قبلی نیستید.
منجی پنجم: نوشتن (مکتوب کردن)
ثبت وقایع روز قبل، نوشتن برنامه روز جدید، نوشتن شکر گذاری و ثبت ایدهها. خیلی مهم است که فکرتان را روی کاغذ بیاورید.
منجی ششم: ورزش
هرروز صبح باید ضربان قلبتان را بالا ببرید، جریان خون را در رگهایتان افزایش دهید و ریههایتان را از اکسیژن پرکنید. به قول رابین شارما اگر برای ورزش کردن وقت نگذارید، احتمالاً باید وقتتان را صرف دستوپنجه نرم کردن با بیماری کنید. زیبایی صبح جادویی این است که نمیتوانید بهانه بیاورید که وقت ندارم یا خستهام.
۶-صبح جادویی منعطف است.
صبح جادویی بهشدت قابلیت شخصیسازی دارد. میتوانید بر اساس اولویتتان ترتیب منجیها را جابهجا کنید و یا زمان آنها را کموزیاد کنید. حتی باوجود فواید خیلی زیاد آن مجبور نیستید صبح زود این برنامه را اجرا کنید بلکه مهم این است که از روتینتان ۳۰ تا ۶۰ دقیقه زودتر بیدار شوید و برنامه را عمل کنید. نکته مهم این است: هرکاری تا قبل از آنکه آسان شود سخت است. هر تجربه جدید تا قبل از اینکه راحت و خوشایند شود ناخوشایند است. هرچه استفاده از منجیهای زندگی را بیشتر تمرین کنید برایتان طبیعیتر و آسانتر میشود. شما باید صبح جادویی را از یک کانسپت جذاب که ممکن است برای امتحان کردنش کمی هیجانزده باشید به یک عادت مادامالعمر تبدیل کنید که شمارا به شخصی تبدیل میکند تا پرنده موفقیت و خوشبختی روی شانههایتان بنشیند.
۷-ساخت عادت به روش «هال الرود»
انگیزه چیزی است که به شما قدرت شروع کردن میدهد، عادت چیزی است که شما را در مسیر نگه میدارد. جیم ران عادت یک رفتار تکرارشونده است که تمایل دارد بهصورت ناخودآگاه انجام شود. انجام یک کار عادت شده آسان و دوستداشتنی و سریع است. انجام کاری که عادت نشده با صرف انرژی زیاد و جان کندن است. چرا تصمیمات ما شکست میخورند؟ چون آن کار (انجام چیزی یا ترک چیزی) برای ما عادت نشده است. ورزش کردن، ترک فست فود و سحرخیزی باید عادت شود وگرنه قطعاً بعد از مدتی جوگیری رها خواهد شد.
چگونه عادت بسازیم:
۱-تجربیات شخصی من و صدها نفر از شاگردانم میگوید شما برای ساخت یک عادت جدید ۳۰ روز زمان لازم دارید. ۱۰ روز اول تحملناپذیر است. جان کندن است. نفرتانگیز است و دردناک. تکتک سلولهای ما میخواهد مقاومت کند و این رفتار را پس بزند. لطفاً مثل ۹۵% از مردم جا نزنید این ۱۰ روز موقتی است. این مرحله را هر طور شده پاس کنید و از جهنم فرار کنید.
۱۰ روز دوم ناخوشایند است. آسانتر از ۱۰ روز اول است اما باز نیازمند تعهداتی از جانب شماست. اغوا نشوید که به قبل برگردید شما ۱۰ روز جهنمی را سپری کردهاید و کمی دیگر وارد مرحله توقفناپذیر میشوید.
۱۰ روز سوم شروع شد. بهتون تبریک میگم. از جهنم فرار کردید و بیابان تمام شد دارید به یک باغ سرسبز نزدیک میشوید. گول افسانه ۲۱ روز را نخورید. شما باید ۱۰ روز باقیمانده را نیز رد کنید تا واقعاً عادت در شما شکل بگیرد. این ده روز برای تقویت عادت جدید ضروری است. کمکم باید به خودتان افتخار کنید که تا اینجا پیشآمدهاید. تحول حقیقی در مرحله سوم رخ میدهد.۳۰ روز تمام شد. هورا. عادت جدید در شما تثبیتشده است. از آن لذت ببرید. این جمله حکیمانه را فراموش نکنید: در هرلحظه کار درست را انجام بده نه کاری که راحت تره.
۸-درخواستی که زندگیتان را متحول میکند.
بازخورد صبحانه قهرمانان است. همه ما نیازمند بازخورد هستیم.
در این بخش از کتاب که ضمیمه ۱ کتاب است هال الرود از زمانی سخت میگوید که یک ایمیل به ۲۳ نفر از افراد زندگیاش ارسال میکند و از آنها درخواست میکند نقاط قوت و ضعف وی را صادقانه بازخورد دهند. وی توصیه میکند هرکس که رشد شخصی برایش مهم است با انجام این کار به یک روشنبینی و وضوح خواهد رسید.
چگونه درخواست بازخورد کنیم؟
ابتدا یک متن آماده کنید. میتوانید از متن زیر کمک بگیرید:
دوست ارزشمند من آقا/خانم …
سلام. پیشاپیش بسیار ممنونم که وقت باارزشتان را صرف خواندن این متن (و احتمالاً پاسخ به آن) میکنید.
این متن را برای افراد خاصی از اطرافیانم فرستادهام.شما تا حدود زیادی مرا میشناسید و من نیز نظرات شما را بهشدت ارزشمند میدانم.
از شما تقاضا دارم بازخوردی صادقانه درباره نقاط قوت و مهمتر از آن نقاط ضعفم به من بدهید. (حوزههایی که ازنظر شما باید در آن بهبود پیدا کنم تا رشد بیشتری تجربه کنم) این کار شما به من کمک میکند تصویر دقیقتری از شخصیت خودم در ذهن افرادی که برایم مهم هستند داشته باشم.
متواضعانه از شما میخواهم کمی وقت بگذارید و صادقانه پاسخ دهید در کدام جنبه زندگی باید خودم را بهتر کنم. لطفاً راحت باشید و بدانید صداقت و صراحت شما بیشتر مرا کمک میکند تا تغییرات مثبتی در زندگیام بدهم. از صراحت شما رنجیدهخاطر نخواهم شد پس نگران چیزی نباشید.
از لطف و محبت شما سپاسگزارم و اگر چیزی یا کاری هست که میتوانم با انجامش ارزشی را به زندگی شما اضافه کنم لطفاً به من اطلاع دهید.
با عشق و احترام
سپس این متن را به ۵ تا ۳۰ نفر از آشنایانتان ارسال کنید. افرادی که شما را آنقدر میشناسند که یک ارزیابی صادقانه از نقاط قوت و ضعفتان داشته باشند. این آشنایان میتوانند شامل دوستان، خانواده، همکاران، مربیان، کارمندان، مدیران و افراد مهم زندگیتان باشند. اگر بهاندازه کافی شجاع هستید حتی برای افرادی بفرستید که به هر دلیلی ارتباطتان با آنها را به هم زدهاید.
هنگامیکه پاسخها را دریافت کنید احتمالاً شگفتزده خواهید شد. ممکن است از خواندن نقاط منفیتان کمی حالت تدافعی بگیرید و یا احساساتتان جریحهدار شود؛ اما به یاد داشته باشید ضربات چنین شلاق سازندهای بهتر از هر دروغ شیرین و چاپلوسی میتواند به رشد شما کمک کند.
سخن پایانی:
جایگاهی که هماکنون در آن هستید، نتیجه کارهایی است که درگذشته انجام دادهاید، اما موقعیتی که در آینده خواهید داشت کاملاً به این موضوع بستگی دارد که از این لحظه به بعد انتخاب میکنید که چه کسی باشید.
فراموش نکنید که وضعیت زندگی شما فقط زمانی بهتر میشود که هرروز زمانی را صرف پرورش خودتان کنید. البته بدانید هدف از پیشرفت شخصی همان پیشرفت مداوم است نه کامل بودن.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.