دیدگاه های جذاب «تونی رابینز» درباره «پول»
در این مقاله بهترین و جذاب ترین دیدگاه های تونی رابینز درباره پول و زندگی را با شما به اشتراک می گذارم.
بخشهایی از کتاب «پول، ۷ قدم برای رسیدن به آزادی مالی»
اثر آنتونی رابینز -۲۰۱۴
پول.
کلمات کمی هستند که تا این حد قدرت تحریک احساسات انسانی را داشته باشد. خیلی از ما نمیخواهیم سر صحبت را درباره پول باز کنیم. صحبت در مورد پول شبیه مسائلی است مثل سیاست و مسائل جنسی سر میز غذا یا بین استراحت در محل کار، که تابو محسوب میشود شاید در طبقات بالای اجتماعی درباره ثروت صحبت شود، ولی پول مسئله تابویی است به شدت خصوصی و بسیار قدرتمند.
پول واقعاً چیست؟
برای بعضی از ما پول حیاتی و ضروری است ولی مهمترین مسئله نیست. یک ابزار یا منبع قدرت است که در خدمت مسائل دیگر زندگی قرار میگیرد. ولی بعضیهای دیگر چنان عطش پول دارند که خودشان و خانواده اشان را نابود میکنند. برخی هم هستند که حاضرند کل چیزهای باارزشتر از آن را فدا کنند تا به پول برسند چیزهایی مثل سلامتی، زمان، خانواده، ارزش شخصی و در برخی موارد حتی شرافتشان را. پول در معنای اصلی آن یعنی قدرت. همه ما دیدهایم که پول چگونه میتواند چیزی را ایجاد یا نابود کند. قدرتش را دارد که رؤیایی را برآورده سازد یا جنگی را شروع کند. پول میتواند برای اثر گذاشتن روی دولتها یا آدمها به کار برود. پول میتواند به شما احساس قدرت، آزادی، امنیت و کمک به کسانی که دوستشان دارید بدهد، پول داشتن یعنی حق انتخاب و احساس زنده بودن. در واقع پول یکی از راههایی است که با آن میتوانیم رویاهایمان را تبدیل کنیم به واقعیت.
راز ثروت ساده است
راهی پیدا کنید که کار بیشتری نسبت به بقیه برای مردم انجام دهید. ارزشمندتر باشید. بیشتر کار کنید. بیشتر ببخشید. بیشتر پیش مردم باشید. بیشتر خدمت کنید. آن وقت فرصت دارید که پول بیشتری به دست آورید.شما باید بتوانید پولی را که به دست میآورید برای خانواده حفظ کنید و از آن مهمتر چند برابر کنید تا حتی وقتی خواب هستید هم پول درآورید باید در اقتصاد از مصرف کننده تبدیل شوید به مالک و باید این کار را باسرمایهگذاری انجام دهید.
راز پیشرفت شروع کردن است. مارک تواین
یکی از دلایلی که باعث موفقیت آدمها میشود این است که اطلاعاتی دارند که بقیه ندارند شما به وکیل یا دکترتان پول میدهید چون دانشی دارند که شما ندارید. پس از بحران سال ۲۰۰۸ آدمهای زیادی را میدیدم که از نظر مالی در مضیقه بودند در این شرایط بسیار ناراحت بودم و خون خونم را میخورد اما عصبانیتم را تبدیل کردم به این سؤال که: «من چه کاری باید بکنم» این کتاب جواب ام است به آن سؤال.
اهمیت کتاب و این کتاب!
همایشهای من پر است از احساسات، موسیقی، هیجان و درسهای عمیقی که مردم را به برداشتن قدمهای بزرگ تشویق میکند. آنها فقط فکر نمیکنند فقط احساس نمیکنند، تغییر میکنند و متحول میشوند. زبان بدن و صدای من برای شیوه درس دادن ام ضروری هستند؛ بنابراین باید اعتراف کنم وقتی کتاب مینویسم حس میکنم دهانم را بستهاند و یکی از دستهایم را هم کندهاند. پس چه چیزی نظرم را عوض کرد که بعد از ۲۰ سال کتاب بنویسم زیرا من عاشق همایش و ارتباط بی واسطهاش با آدمها هستم. بحران اقتصادی و رنج شدیدی که به وجود آورد باعث شد وقت بگذارم و این کتاب را بنویسم. این بحران من را یاد روزهایی انداخت که آواره بودم در ماشین میخوابیدم و دنبال راهی برای تغییر زندگیام میگشتم. چطور این کار را کردم با کتاب. کتاب کمک کرد خودم را بسازم. همیشه کرم کتاب بودم. با خودم قرار گذاشته بودم روزی یک کتاب بخوانم. فهمیدم رهبران کتابخوان هستند. رفتم در یک دوره تندخوانی شرکت کردم. روزی یک کتاب را نخواندم ولی در ۷ سال بیش از ۷۰۰ کتاب خواندم تا به خودم و بقیه کمک کنم. موضوع آن کتابها روانشناسی، مدیریت زمان، تاریخ، فلسفه و پزشکی بود. میخواستم در مورد هر چیزی اطلاعاتی گیر بیاورم که میتوانست کیفیت زندگی خودم و بقیه را سریع عوض کند. کتابهایی که آن زمان خواندم بیشترین اثر را روی من گذاشتند. آنها بلیت خروج من بودند از دنیای دردناک ام. دنیایی که هیچ عاقبت ای نداشت. زندگینامه رهبران بزرگ متفکران بزرگ و آدمهای بزرگ را زیر و رو کرده بودم و آدمهایی مثل آبراهام لینکلن، اندرو کارنگی، جان اف کندی و ویکتور فرانکل. فهمیدم که زندگی فعلی، سرنوشت و تقدیر نیست و این که هرگز گذشته مثل آینده نیست. وقتی دوباره میخواستم با تاثیری که یک کتاب میگذارد آشتی کنم به خودم گفتم باید پاسخها را جوری ارائه کنم که همه سر در بیاورند. بقیه فکر میکردند دیوانه شدهام. بسیاری از به اصطلاح متخصصها هشدار دادند مگر دیوانه شدهای که میخواهی دنیای پیچیده مالی را به طیف عظیمی از مخاطبها ارائه کنی؟ حتی ناشرم هم التماس کرد در مورد موضوع دیگری بنویسم ولی میدانستم میتوانم این کار را بکنم. البته فقط در صورتی که بتوانم بهترین آدمهای ممکن را پیدا کنم خیلی از آدمهایی که در این کتاب با آنها مصاحبه کردهام هیچوقت مصاحبه نمیکنند و اگر هم بکنند خیلی نادر است؛ اما در این کتاب آمدند و اطلاعاتشان را برای عموم مردم فاش کردند. مأموریت این کتاب به اشتراکگذاری افکار مهم آنها به شیوهای ساده است که هر کسی بتواند به آنها عمل کند. میخواهم از این کتاب به عنوان وسیلهای برای ثروتمند شدنتان چه جسمی و چه احساسی استفاده کنم تا شما هم به یک نیروی خیر رسان هم از جهت مالی و هم از جهت زمانی تبدیل شوید. با این حال به شما بگویم که اگر صد دلار از هزار دلارتان را نبخشید مطمئن باشید یک میلیون از ده میلیونتان را هم نمیبخشید. زمان بخشش همین حالاست. وقتی هیچی نداشتم فرآیند کمک رسانی را شروع کردم. پاداش کار این است که اگر شما در مواقعی که فکر میکنید پول کمی دارید صدقه بدهید در واقع به ذهنتان می گویید که بیش از حد کافی پول دارید. آن وقت بی پولی را میگذارید کنار و به سمت دنیایی از فراوانیها حرکت میکنید.
یک استراتژی احمقانه که اغلب ما تا حدودی همینگونه هستیم این است: کارکن، حقوق بگیر، خرج کن. کارکن، حقوق بگیر، خرج کن.
شما باید از کار کردن برای پول به کار کشیدن از پول برای خودتان تغییر وضعیت بدهید. تنها راه آزادی مالی همین است. بدترین تجارتی که میتوانید انجام دهید این است که برای همیشه زمانتان را با پول مبادله کنید. شرط میبندم الان تنها ماشین پول زندگیتان خودتان هستید. اگر کار کردن را کنار بگذارید ماشین هم متوقف میشود. جریان پول قطع میشود. درآمدتان را از دست میدهید و خلاصه اوضاع مالی نفسهای آخرش را خواهد کشید. این یک بازی با مجموع صفر است. یعنی شما چیزی را به دست میآورید که در بازی رو کردهاید. اگر از کار دست بکشید و درآمدتان قطع شود این یعنی شما بازنده این معامله هستید. باید ماشین پولی بسازید که جای شما را بگیرد و آن را طوری تنظیم کنید که وقتی خواب هستید هم پول چاپ کند. جریان مادام العمر درآمدی که هیچ وقت از بین نمیرود حتی اگر تا ۱۰۰ سالگی عمر کنید. این ماشین ۲۴ ساعته و در ۳۶۵ روز سال فعال است حتی روز سیام اسفند سالهای کبیسه و روزهای تعطیل. این ماشین تا وقتی مهمترین تصمیم زندگیتان را نگرفتهاید روشن نمیشود چه تصمیمی؟ چه نسبتی از حقوقتان را قبل از آنکه یک قران برای هزینههای روزمره زندگی خرج کنید میخواهید پس انداز کنید و به خودتان اختصاص دهید. شما باید پولی را بدون توجه به هر اتفاقی که در زندگیتان افتاد کنار بگذارید از شما میخواهم واقعاً در مورد این رقم فکر کنید. اسم این پول را گذاشتم سرمایه آزادیتان. چون آزادی چیزی است که قرار است حال و آینده شما را بخرد. من به آن پس انداز نمیگویم به آن ماشین پول میگویم چون اگر تغذیهاش را ادامه دهید و خوب مدیریتش کنید به مرحله انفجاری میرسد و برای شما پول تولید میکند. کلید موفقیت اینجاست که باید پس اندازتان را اتوماتیک کنید. این به این معناست که بهترین راه پس انداز این است که پول را در اولین جا نبینید یعنی زمان وارد شدن آن پول به زندگیتان را نبینید و بلافاصله آن را به حساب سرمایهتان منتقل کنید.
وقتش رسیده که عوض مصرفی بودن سرمایهگذار شوید.
باز می گویم این پول مال شماست. مال خانوادهتان. مال آیندهتان. قرار نیست با آن محصولات آدیداس بخرید یا خرج یک رستوران گرانقیمت کنید برای هیچ خریدی یاد این پول نیفتید. این پول سرمایه آزادی شماست. این پول زودتر بازنشسته شدن شماست. در ادامه قدرت اثر مرکب شما را شگفت زده میکند. دوست من اول آن بخش از پولت را بگذار کنار و بعد با بقیه پول زندگی کن. مهم نیست چقدر است. فقط شروع کن. بهتر است کمتر از ۱۰ درصد درآمدت نباشد،ولی در طول زمان عدد را بیشتر و معنادارتر کن. همه راز ماجرا این است که: درآمد بیشتری داشته باش.کمتر خرج کن و پس اندازت را اتوماتیک کن.
همیشه حقیقت نهایی یادتان باشد: زندگی فقط پول نیست احساسات است.
ناامیدی همیشه بد نیست اغلب به عنوان ضربه خوبی عمل میکند که شما را میبرد به سمت یک سازندگی بزرگ. یادتان باشد این تصمیمها هستند که زندگی ما را میسازند نه شرایط. ناامیدی میتواند ما را برانگیزد یا شکست دهد من انتخاب میکنم برانگیخته شوم و امیدوارم شما هم این دید را انتخاب کنید. یکی از اولین معلمهای من جیم ران همیشه میگفت چیزی که میگیری هرگز خوشحالت نخواهد کرد. کسی که میشوی تو را خیلی خوشحال یا خیلی ناراحت خواهد کرد. اگر هر روز فقط کمی پیشرفت کنید لذتی را که با رشد شخصی میآید حس خواهید کرد.
ترس از امتحان کردن
جوانترین میلیاردر زن خودساخته دنیا زنی به نام سارا بلیکی یک بار گفت یکی از مهمترین رازهای موفقیت اش این است که: پدرم از سن پایین من را تشویق به شکست میکرد. سر میز شام اگر شکست خورده بودم هیجان زده میشد. چون میدانست این یعنی من در مسیر موفقیت قرار دارم. سارا گفت این قضیه کاملاً ترس از امتحان کردن را در من از بین برد.
وقتی از رؤیا دست میکشید، از زندگی دست میکشید. مالکلم فوربس.
ظرف رؤیا چیست.
جایی است که چیزی را برای خودتان و آنهایی که دوستشان دارید میگذارید کنار تا همه بتوانید در مدت ساخت ثروت از زندگی لذت ببرید. ظرف رویای شما قرار است هیجان زدهتان کند. کمی طراوت بدهد به زندگیتان تا برای به دست آوردن و تلاش حتی بیشتر ترغیب شوید. چی همین الان حالتان را خوب میکند بنویسیدش. خیلیها کلی پول دارند ولی سبک زندگیشان در آن حد نیست. زندگیشان را صرف تماشای جمع شدن عددها در حساب بانکیشان میکنند و خوشی و لذتی را از دست میدهند که میتوانند در طول مسیر بسازند و با بقیه قسمت کنند. رویاهایتان قرار نیست در حد پرداخت بدهی و قسط باشند، باید طوری طراحی شوند که کیفیت بهتری به زندگیتان بدهند. جایزههای داخل ظرف رویایتان لازم نیست فقط برای خودتان باشند بهترین جایزهها آنهایی است که به دیگران میدهید. شاید مثل من عاشق هدیه دادن باشید و بهترین هدیهها آنهایی هستند که غیرمنتظرهاند.
مادر من هیچ وقت در دوره جوانیاش پولی نداشت و همیشه یک خانواده گرفتار بودیم در محلههای ارزان شرق لس آنجلس زندگی میکردیم جایی که هشدارهای تقریباً هر روزه این بود که به ما میگفت: قدم زدن در فضای بیرون از خانه امن نیست. این شد که یک روز پس از اوج گرفتن کسب و کارم از مادرم خواستم برویم کلبهای روی آب را ببینیم که میخواستم بخرم. در هانتینگتون بیچ بود. داخل کلبه و مناظر باشکوه اقیانوس را نشانش دادم. بعد رفتیم ساحل و هوای نمکین را تنفس کردیم. به او گفتم واقعاً عاشق اینجا هستم اما میخواهم نظر نهایی تو را بدانم چه فکر میکنی؟ گفت: شوخی میکنی؟ حیرت انگیز است. میتوانی تصور کنی از جایی که ازش آمدهایم حالا بیاییم اینجا زندگی کنیم.
-پس فکر میکنی جای خوبی است مادر؟
– باور نکردنی است.
-آن وقت کلیدها را دادم به او.
– پرسید: این چیست؟
-برای توست مادر.
هیچ وقت نگاه حیرت زدهاش و بعد اشکهای شادی روی صورتش را فراموش نمیکنم.
حالا از دنیا رفته است. ولی هنوز آن لحظهها با وضوح زیاد یادم مانده آن هم به عنوان چند تا از تصاویر منتخب زندگیم.
نمیخواهد زیاد منتظر بمانید شما هم میتوانید این کار را بکنید میتوانید رویاهایتان را برآورده کنید اگر به اندازه کافی میخواهیدش راهی برایش پیدا خواهید کرد. برای تحقق رویاهایتان نمیخواهد تا با آمادگی کامل صبر کنید فقط انجامش میدهید و راهی پیدا میکنید و موهبت شما را پیدا خواهد کرد. موهبت وقتی پیش میآید که شما برای انجام دادن کاری متعهد میشوید که فقط به خودتان خیر نرسانید. بدانید وقتی میبخشید پاداشها بی حدند. پاداشها میتوانند به شما کمک کنند ثروت بیشتری بسازید چون کلید ساختن ثروت رهاسازی خلاقیت است و پیدا کردن راهی برای خدمت به بقیه. آن هم بیشتر از هر کس دیگری. اگر راهی پیدا کنید که بیشتر از بقیه ارزش ایجاد کنید میتوانید راهی هم پیدا کنید برای موفقیت شخصی. یادتان هست قبلاً گفتیم اگر میخواهید بزرگ باشید باید یاد بگیرید چگونه خدمتگزار خیلیها شوید.
بگذارید راز را به شما بگویم مهمترین چیز تهیه فهرستی است از رویاهایتان.
آنها را به ترتیب اهمیت، بزرگ و کوچک، کوتاهمدت و بلندمدت مرتب کنید بنویسید چرا باید به دستشان آورید یا تجربهشان کنید. کشف کردم اگر سعی کنید درصدی برای پس انداز پیدا کنید بدون آنکه بدانید برای چه دارید پس انداز میکنید آن پس انداز اتفاق نخواهد افتاد. راز این است که بدانید واقعاً چه میخواهید و چرا میخواهید. آن را تبدیل کنید به اشتیاقی سوزان. ناگهان خلاقیتتان آزاد خواهد شد و راههای جدیدی پیدا میکنید برای درآمد بیشتر، پس انداز بیشتر، ارزش افزایی بیشتر، صرفهجویی مالیاتی بیشتر، تبدیل شدن به یک سرمایهگذار بهتر یا تغییری در سبک زندگی که آن را ارتقا دهد و بخشی از رویاهای تان را همین امروز تحقق ببخشد. همین امروز تصمیم بگیرید لحظهای فکر کنید و فهرستی از رویاهایتان را تهیه کنید. بنویسیدشان تا برایتان واقعی شوند. چقدر مایلید برایشان پس انداز کنید، تهییج شوید و شروع کنید.
اهمیت لذت و شادی
همیشه فکر کردم که موفقیت بدون رضایت یک شکست بزرگ است. مهم است بدانید واقعاً دنبال چی هستید احساس لذت، آزادی، امنیت و عشق هرچیزی که میخواهید اسمش را بگذارید. هر کدام از ما راهی پیدا میکند که باور دارد به شادی و خوشبختی میرسد و راههای زیادی وجود دارد. بعضیها از طریق مذهب دنبال شادی میگردند بعضیهای دیگر از طریق طبیعت یا روابط دنبالش هستند، دیگرانی هم هستند که فکر میکنند هیکل عالی، پول، مدرک تحصیلی بالا، فرزند یا موفقیتهای کاری میتواند شادشان کند ولی ثروت حقیقی همان طور که در عمق وجودمان میدانیم نمیتواند با حساب بانکی یا سرمایه و دارایی اندازه گرفته شود؛ بنابراین راز نهایی زندگی و کلید رسیدن به یک زندگی غنی چیست؟ از آن لذت ببرید و با بقیه قسمت اش کنید ولی اول باید اجرا کنید. همانطور که گفته شد اگر چیزی که یاد گرفتهاید به دانش ختم شود شما فقط یک نادان هستید ولی اگر چیزی که یاد میگیرید به عمل ختم شود میتوانید ثروتمند شوید. یادتان باشد پاداش با عمل به دست میآید نه با بحث و گفتگو. ثروت واقعی توانایی تجربه کردن کامل زندگی است. همه می دانیم انواع مختلفی از ثروت وجود دارد ثروت احساسی، ثروت رابطه، ثروت هوش، ثروت جسمی به شکل انرژی، قدرت و سرزندگی و البته ثروت معنوی یکی از بزرگترین اشتباهاتی که به عنوان بشر مرتکب میشویم این است که روی بهتر کردن یکی از شکلهای ثروت متمرکز میشویم و از بقیه ابعادش غفلت میکنیم.
اگر میلیاردها دلار داشته باشید و شکرگزار نباشید فقیر هستید اگر پول کمی دارید و برای چیزی که دارید شکرگزار هستید واقعاً ثروتمند اید.
سرجان تمپلتون.
وقتی جوان بودم فکر میکردم مهمترین چیز در زندگی پول است حالا که مسن شدهام میفهمم که واقعاً همینطور است.
اسکار وایلد.
سؤال این نیست که چه سنی بازنشسته میشوم سؤال این است که با چه حقوقی.
جورج فرمن.
همه می دانیم کار کارمندی از با ارزشترین چیزی که داریم دورمان نگه میدارد: زمان.
تونی رابینز
بشر وقتی فوقالعاده است که رفتارها و کارهایش از روی عشق و علاقه باشد.
بنجامین دیزراییلی.
یادتان باشد که دانش قدرت نیست، عمل قدرت است اجرا هر روز هفته از دانش جلو میزند.
تونی رابینز
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.